الهام ظریفیان | شهرآرانیوز؛ انسان موجودی اجتماعی است و بنا برهمین ماهیت نیز میل به شهروندی و حیات مدنی دارد، اما حفظ این حیات مدنی به دست تک تک انسانهایی که در یک اجتماع زندگی میکنند اتفاق میافتد. درحالی که خیلی وقتها فقط از مسئولان و برنامه ریزان انتظار داریم که همه چیز را درست کنند. نقش مسئولان در جای خود اهمیت دارد، اما افراد جامعه نیز وظایفی دارند و لازم است برای حفظ حیات اجتماعی خود تلاش کنند.
بی تفاوت نبودن نسبت به محیط اجتماع کمترین وظیفهای است که افراد میتوانند برعهده بگیرند، بی تفاوت نبودن به خودشان، دیگران و سرمایههای فیزیکی و روانی اجتماعشان. در این مطلب به چند نمونه از سرمایههای شهری اشاره کرده ا d م که بی تفاوت نبودن تک تک ما میتواند به حفظ آنها کمک کرده و از هدررفتن منابعی که از جیب مردم هزینه میشود جلوگیری کند. بعد از خواندن این مطلب شما هم مواردی را اضافه کنید.
بیشتر ما کمابیش سروکارمان به اتوبوس، مترو یا تاکسی افتاده و میدانیم فرق بین سوار شدن در یک اتوبوس یا مینی بوس سالم، تمیز با نوع فرسوده آن چیست. پرواضح است که نوسازی ناوگان حمل و نقل عمومی برای ایجاد تجربه سفرهای درون شهری همراه با آسایش و آرامش ضرورتی است که برعهده مدیران شهری است، اما ما به عنوان شهروند نیز میتوانیم در ایجاد این تجربه نقش داشته باشیم.
کافی است اتوبوس یا مترویی که سوار شدهایم را از خودمان بدانیم. یعنی همان قدر که برای نگهداری وسایل خانه مان یا ماشینمان حساس هستیم و حواسمان هست که کسی رویشان خط نیندازد، از وسایل حمل و نقل عمومی و همچنین ایستگاههای اتوبوس یا مترو هم مراقبت کنیم. برای نمونه روکش صندلیها و پردهها را پاره نکنیم، به صندلیها صدمه نزنیم و رویشان یادگاری ننویسیم.
در میان هیاهوی زندگی این روزها، پارکها و بوستانها به عنوان ریههای شهر، قرار است دمی آرامش را برای شهروندان فراهم کنند. هرکدام از اجزای پارکها در راستای همین هدف طراحی و ایجاد شدهاند و نتیجه خرابی یا نقص در کارکرد آنها به طور مستقیم با آرامش و آسایش شهروندان مرتبط است.
پس مهم است که نسبت به آنها بی تفاوت نباشیم. یعنی هم مراقبت کنیم صدمهای به آنها وارد نشود و هم به دیگران در این خصوص تذکر بدهیم. برای نمونه اگر شیر آبی چکه میکند از کنار آن رد نشویم و آن را ببندیم. یا اگر بسته نمیشود به مدیریت پارک اطلاع دهیم. به گل کاری و چمن کاری پارکها آسیب نرسانیم یا یک توصیه آشنا و بارها گفته شده اینکه روی درختها یادگاری ننویسیم و شاخ و برگشان را نشکنیم. باور کنید رعایت همین موارد ساده میتواند از خسارتهای هنگفت به اموال عمومی جلوگیری کند.
حالا که صحبت استفاده بهینه از پارکها به عنوان ریههای شهر شد بگذارید این را هم اضافه کنم که درختهای کنار خیابانها هم بخشی از فضای سبز شهری هستند و مراقبت از آنها به همان اندازه اهمیت دارد. مغازه دارهای محترم نقش خیلی زیادی در این بخش میتوانند ایفا کنند. چراکه اغلب یکی دو درخت در باغچه جلو مغازه شان پیدا میشود.
خیلی از دکان دارها رسم همسایگی را به جا میآورند؛ آبیاری شان میکنند، جلویشان حصار میکشند که صدمهای به آنها از سوی عابران وارد نشود و موارد دیگر، اما گاهی برخی نیز از روی ناآگاهی و ناخواسته موجبات آسیب به درختان را فراهم میکنند. برای نمونه بارها شاهد این بودهایم که دکان دارها تفاله چای یا دیگر زباله هایشان را پای این درختها خالی میکنند. خب این شیرابهها باعث تجمع آفات و بیمار شدن درخت میشود. باور کنید این چیزها برای درخت کود نمیشود!
برایتان پیش آمده که در منطقهای از شهر که با آن آشنا نیستید سردرگم شوید؟ طبق نقشه آنلاین مسیر را درست آمدهاید، اما آن خیابان یا کوچه مدنظر را پیدا نمیکنید، چرا؟ بعدها کاشف به عمل میآید که به این دلیل که تابلوی آن کوچه گرفتار وندالیسم یک عده ازخدا بی خبر شده و از جایش درآمده است یا اینکه دوستان عزیز وندال ذوقشان بالا زده و اسم تابلو را عوض یا مخدوش کر دهاند.
آیا هزینه هربار تعویض یا نصب تابلوی راهنما در شهر از جیب کسانی غیر از شهروندان پرداخت میشود؟ مسلما خیر! پس لطفا مراقب هزینه کردها از جیب شهرتان باشید. دست کم در محله خودتان، شما میتوانید چشم ناظر باشید.
بعضی موارد خیلی بدیهیاند و بارها نیز درباره آنها صحبت شده است، اما باز هم مورد بی توجهی قرار میگیرند. برای نمونه همه میدانیم که در کوچه و خیابان نباید زباله بریزیم. از دوره مهدکودک و مدرسه بارها به طرق مختلف این را به ما آموزش دادهاند، اما باز هم شاهد چنین رفتارهایی از سوی شهروندان هستیم. وقتی میدانیم که روزانه میلیونها تومان هزینه رفت و روب و نظافت معابر و خیابانهای شهر میشود، رعایت چنین موارد کوچکی میتواند از هدررفت منابع شهر جلوگیری کند.
در ادامه میتوان نمونههای کوچک دیگری را هم ذکر کرد که اگر از کنارشان بی تفاوت عبور نکنیم میتوانیم از هدررفتن منابع شهری که در واقع از جیب تک تک شهروندان صورت میگیرد جلوگیری کنیم. یک نمونه چراغهای برقی است که به هردلیلی در روز روشن میمانند و ما میتوانیم با یک تلفن ساده آن را به شرکت برق اطلاع دهیم. همین طور است وقتی میبینیم که لوله آبی در جایی از شهر ترکیده و آب دارد هدر میرود.
بعدازظهر یک روز که از صبحش باران باریده و حسابی همه جا را گل و شل کرده بود، داخل خودروام در کنار خیابان نشسته و منتظر دوستی بودم. داشتم رفت و آمد مردم و ویترین مغازهها را تماشا میکردم که مرد جوانی با یک پادری پر از خاک و گل از گوشه تصویر چشم هایم آمد نزدیکتر و جلوی تیر چراغ برق ایستاد. یکی از مغازهدارهای همانجا بود. پادری را برد بالا و کوبید به تیر چراغ برق. تیر که میگویم آن تیرهای چوبی تنومند کوچههای تنگ دهه ۶۰، که وقتی میخواستی تهش را ببینی کلاه از سرت میافتاد، توی ذهنتان نیاید.
یک میله یا بهتر بگویم یک قوطی حلبی باریک بود که قدش تنها کمی بلندتر از مرد به نظر میآمد و با اولین ضربه مثل آونگ ساعتهای قدیمی شروع به نوسان کردن حول خودش کرد. مغازه دار جوان جوری با همه قدرتش پادری را به تیر نحیف میکوبید انگار اوست که نرخ دلار را بالا برده و توان خرید مشتری هایش را پایین آورده و حالا باید به سزای اعمالش برسد.
گل و لای به هر قیمتی بود باید از جان پادری کنده میشد. پس ضربه پشت ضربه بود که بر مشعل روشنایی فرود میآمد و.... بله، درست حدس زدید! عاقبت تیر نگون بخت در میان ابری از گرد و خاک بر زمین افتاد! مرد جوان خودش را عقب کشید. تازیانه را برداشت و برد جلوی مغازه اش پهن کرد. بعد هم گوشی اش را برداشت و خیلی عصبانی شروع به تماس گرفتن کرد.
حدس زدم دارد چقلی تیر بخت برگشته که خود نفله اش کرده بود را به شرکت برق میکند. راستش ادامه ماجرا را نفهمیدم چه شد، چون دوستم سررسید و من مجبور شدم صحنه وقوع حادثه را ترک کنم. این داستان را تعریف کردم که بگویم گاهی ما بدون اینکه قصدش را داشته باشیم، یک وندالیست میشویم. میخواهیم کارمان راه بیفتد و احتمالا اصلا به فکرمان هم نمیرسد که داریم به اموال عمومی و تهش به جیب خودمان آسیب و خسارت وارد میکنیم.
در این بخش میخواهم درباره یکی از خسارتهای پنهان به سرمایههای شهر بگویم. ابتدا بیایید یک صحنه آشنا در یکی از روزهای شلوغ شهر را تصور کنیم، ساعت اوج ترافیک در یک خیابان پرتردد که برای هر رانندهای اعصاب خردکن است. امیدوارم هیچ وقت برایتان پیش نیاید، ولی خب اینکه میان این همه شلوغی و ترافیک، درست وقتی که راننده پشت سری دستش را روی بوق گذاشته، بوی لنت ترمز و دیسک کلاج ماشینها درآمده و آن وسط عابران پیاده هم موقعی که تازه چراغ برای شما سبز شده میخواهند از جای جای خیابان عبور کنند، تصادفی رخ بدهد، چندان عجیب و دور از انتظار نیست.
بقیه داستان را همه میدانیم. ابتدا اندکی داد و هوار و احیانا فحشهای آبدار د و راننده عصبانی که هرکدام مدعیاند دیگری مقصر بوده، بعد بوقهای ممتد دیگر رانندههای عصبانی از مسدود شدن راه، بعد هم آمدن افسر، کشیدن کروکی و بقیه ماجرا. حتما میگویید خسارت را که بیمه پرداخت میکند، آن خسارت پنهان به سرمایههای شهر کجای ماجراست؟ اگر دقیقتر فکر کنید میبینید که خیلی وقتها در تصادفات، غیر از ماشینها و احیانا آدم ها، در و دیوار شهر هم آسیب میبینند.
جدول ها، درخت ها، گارد ریل ها، دیوارها و به طور کلی مبلمان شهری یکی از قربانیان معمول تصادفات شهری هستند، اما کمتر در محاسبات خسارت به حساب میآیند. خلاصه ماجرا اینکه با رعایت قوانین، حفظ آرامش و رانندگی ایمن علاوه بر اینکه حافظ جان و مال خودتان خواهید بود، به حفظ سرمایههای شهر نیز کمک میکنید.